نظریه مدیریت علمی
از اواخر قرن نوزدهم میلادی, عده ای از صاحب نظران مسایل اداری و مدیران موسسات سعی میکردند برای تقسیم کار و سایر امور سازمان اصولی را بیابن که در پناه اجرای آنها کارایی سازمان ها افزایش یابد.متفکران با توجه به مفهوم علم که به دانسته های اثبات پذیر همگانی گفته میشود ,سعی کردند با به کار گیری اصول علمی که بر تجربه نیز استوار است میزان کارایی را در سازمان افزایش دهند که این امر در کلیه ی مکان ها,زمان ها و شرایط موثر است و به همین دلیل به فعالیت های این دسته از اندیشه گران که موازین علمی را ملاک مطالعه ی خود قرار میدهند مدیریت علمی گفته میشود.
نهضت مدیریت علمی در واقع با مطالعات و تحقیقات مهندس فردریک وینسلو تیلور اغاز شد.
او ابتدا طراح و سپس مدیر دسته کوچکی از کارگران در کارخانه فولاد بود(تیلور ترجمه ی طوسی,1364)
تیلور برای مدیریت کارها سعی کرد:اجرای کارها را اسان کند,بر کار و شغل بیش از شاغل توجه کند و با پرداخت دستمزد بیشتر برای کار بیشتر ,تولید را افزایش دهد.از آنجا که تیلور برای رسیدن به هدف مدیریت که حد اکثر کردن بازده بود,به اندازه گیری کار پرداخت و اصولی مادی و ثابت را برای مدیریت بنا نهاد که به پدر مدیریت علمی معروف است.
فردریک تیلور اعتقاد داشت دانش مدیریت مانند سایر علوم دارای قواعد و اصول خاصی است که میتوان آموخت اموزش داد و به کار گرفت.اوصول بنیادینی که تیلور به عنوان ویژگی های مدیریت علمی در سال 1911 م ارائه داده است عبارتند از:
رعایت کردن اصول علمی انجام کارها به جای اعمال روش های غیر علمی
رعایت هماهنگی و همکاری در اجرای کارها
تقسیم عادلانه و هماهنگ کار و مسئولیت بین کارکنان و مدیران
انتخاب دقیق کارکنان بر اساس شایستگی
تیلور به منظور تحقق بخشیدن اصول فوق در کار روش های زیر را پیشنهاد کرد:
استاندارد کردن کلیه ی وسایل و روش های کار
صرفه جویی در زمان اجرای کار ها از طریق تکنیک های فیزیکی هماهنگ حرکت سنجی و زمان سنجی.
به کار گرفتن نظام پرداخت دستمزد بر اساس میزان کار
اعمال سرپرستی چند جانبه(بر اساس تخصص)به جای روش سنتی سرپرستی فردی
که برای این مورد میشه توضیح داد که یه کارمند به مقتضای تخصص یا وظایف خودش در سازمان از چند نفر یا چند واحد ,دستور اجرای کار رو دریافت کنه
و روش دیگر تیلور
به کار گرفتن روش حسابداری قیمت تمام شده و رواج این عقیده که انسان مانند ماشین ابزار کار است.
تیلور را عقیده بر این بود:که همواره برای اجرای کار ها راه بهتری وجود دارد یعنی هر یک از کارکنان یا مدیران باید بدونن همیشه قادرن کاری را که در حال حاضر انجام میدهند,در آینده,بهتر انجام دهند.
اجرای رهنمود های مکتب مدیریت علمی موجب ریز شدن تخصص ها و کارها و همچنین اتوماسیون(ماشینی شدن)اداری و تولید گردید که در نتیجه آن اثر بخشی سازمان و افزایش تولید حاصل شد.