loading...
مدیرکده | دانلود نمونه سوال و جزوه
کانال تخصصی درسخونه



برای اولین بار در ایران
فیلم های صفحه به صفحه
کتاب های پایه های اول تا ششم با
حجم بسیار کم اما با کیفیت
#توجه:دیگه نگران تموم شدن بسته های اینترنت تون نباشید
روی عکس زیر کلیک کنید



محمد عشریه بازدید : 2527 چهارشنبه 14 اسفند 1392 نظرات (0)


5 داستان مدیریتی فوق العاده

 

امروز تصمیم گرفتیم داستان های اموزنده و جالبی

با عناوین زیر را در سایت قرار دهیم....

 

تصميم قاطع مديريتي

مصاحبه شغلي

كارمند تازه وارد

اشتباه موردي

زندگي پس از مرگ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تصميم قاطع مديريتي

روزي مدير يكي از شركتهاي بزرگ در حاليكه به سمت دفتر كارش مي رفت

چشمش به جواني افتاد كه در كنار ديوار ايستاده بود و به اطراف خود نگاه ميكرد.

جلو رفت و از او پرسيد: «شما ماهانه چقدر حقوق دريافت مي كني؟»

جوان با تعجب جواب داد: «ماهي 2000 دلار.»

مدير با نگاهي شفته دست به جيب شد و از كيف پول خود 6000 دلار را در آورده

و به جوان داد و به او گفت: «اين حقوق سه ماه تو، برو و ديگر اينجا پيدايت نشود،

ما به كارمندان خود حقوق مي دهيم كه كار كنند نه اينكه يكجا بايستند و بيكار به اطراف نگاه كنند.»

جوان با خوشحالي از جا جهيد و به سرعت دور شد.

مدير از كارمند ديگري كه در نزديكيش بود پرسيد: «آن جوان كارمند كدام قسمت بود؟»

كارمند با تعجب از رفتار مدير خود به او جواب داد: «او پيك پيتزا فروشي بود كه براي كاركنان پيتزا آورده بود.»

نتیجه

شرح حكايت برخي از مدیران حتي كاركنان خود را در طول دوره مديريت خود نديده و آنها را نمي شناسند..

ولي در برخي از مواقع تصميمات خيلي مهمي را در باره آنها گرفته و اجرا مي كنند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مصاحبه شغلي

در پايان مصاحبه شغلي براي استخدام در شركتي،

مدير منابع انساني شركت از مهندس جوان صفر كيلومتر ام آي تي پرسيد:

«و براي شروع كار، حقوق مورد انتظار شما چيست؟»

مهندس گفت: «حدود 75000 دلار در سال، بسته به اينكه چه مزايايي داده شود.»

مدير منابع انساني گفت: «خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطيلي، 14 روز تعطيلي با حقوق،

بيمه كامل درماني و حقوق بازنشستگي ويژه و خودروي شيك و مدل بالاي در اختيار چيست؟»

مهندس جوان از جا پريد و با تعجب پرسيد: «شوخي مي كنيد؟

مدير منابع انساني گفت: «بله، اما اول تو شروع كردي.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

كارمند تازه وارد

مردي به استخدام يك شركت بزرگ چندمليتي درآمد. در اولين روز كار خود،

با كافه تريا تماس گرفت و فرياد زد: «يك فنجان قهوه براي من بياوريد.»

صدايي از آن طرف پاسخ داد:

«شماره داخلي را اشتباه گرفته اي. مي داني تو با كي داري حرف مي زني؟»

كارمند تازه وارد گفت: «نه»

صداي آن طرف گفت: «من مدير اجرايي شركت هستم، احمق.»

مرد تازه وارد با لحني حق به جانب گفت: «و تو ميداني با كي حرف ميزني، بيچاره.»

مدير اجرايي گفت: «نه»

كارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سريع گوشي را گذاشت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اشتباه موردي

كارمندي به دفتر رئيس خود مي رود و مي گويد:

«معني اين چيست؟ شما 200 دلار كمتر از چيزي كه توافق كرده بوديم به من پرداخت كرديد.»

رئيس پاسخ مي دهد:

«خودم مي دانم، اما ماه گذشته كه 200 دلار بيشتر به تو پرداخت كردم هيچ شكايتي نكردي.»

كارمند با حاضر جوابي پاسخ مي دهد: «درسته، من اشتباه هاي موردي را مي توانم بپذيرم

اما وقتي به صورت عادت شود وظيفه خود مي دانم به شما گزارش كنم.»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زندگي پس از مرگ

رئيس: شما به زندگي پس از مرگ اعتقاد داريد؟

كارمند: بله!

رئيس: خوب است. چون وقتي صبح امروز براي شركت در

مراسم تشييع جنازه پدربزرگتان اداره را ترك كرديد،

او به اينجا آمد و گفت كه مي خواهد شما را ببيند.

 

امیدوارم این داستان هایی که برای خودم جالب بوده

برای شما نیز جالب بوده باشد...


مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 626
  • کل نظرات : 634
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 2160
  • آی پی امروز : 46
  • آی پی دیروز : 93
  • بازدید امروز : 131
  • باردید دیروز : 334
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 131
  • بازدید ماه : 5,003
  • بازدید سال : 42,105
  • بازدید کلی : 7,757,920